۱۳۹۴ آذر ۲۸, شنبه

آداب جنگ در اسلام


آداب جنگ در اسلام 


در اینجا لازم است که به یکی از ویژگی های سربازان اسلام که جزئی از آداب جنگ در اسلام هم هست اشاره کنیم و آن این که «یک جنگجوی مسلمان جز با کسیکه در برابرش بایستد مبارزه نمی کند. پیامبرگرامی صلی الله علیه وسلم یاران جنگجوی خود را با خوشرفتاری با مخالفان غیر محارب توصیه میکرد و به آنان سفارش می کرد که دایره نبرد نباید از رزمگاه فراتر رود و جنگ، نه جنگ بین ملتها بلکه جنگ محدود به نبرد میان جنگجویان است. و غیر نظامیان باید از مصونیت ویژه برخوردار باشند.»


همچنین پیامبرخدا صلی الله علیه وسلم یاران خود را از تعرض به جان زنان وکودکان و کهنسالان و راهبان باز می داشت.
از ابوداود روایت شده است: هنگامی که لشکریان اسلام عازم یکی از جنگ ها بودند پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم به آنها فرمود:
«به نام خدا و با نام آئین پیامبر او صلی الله علیه وسلم عازم جنگ شوید.هیچ پیرمرد کهنسال و کودک و زنی را به قتل نرسانید و به آنها احجاف و ستم روا مدارید، غنایم را جمع کنید و با صلح و نیکی و احسان با آنها برخورد کنید، همانا خداوند نیکوکاران را دوست دارد.»
و باز پیامبرخدا صلی الله علیه وسلم می فرماید:
«کودکان را در جنگ به قتل نرسانید».
اصحاب گفتند:«ای رسول خدا،مگر نه اینکه آنها کودکان مشرکان هستند؟!»
رسول خدا فرمود:«مگر شایسته ترین شما کودکان مشرکان نبودید؟!»
حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه نیز با تأسی از پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم ، هنگام بدرقه یزید بن أبی سفیان-فرمانده یکی از لشکریان-چنین می گوید:
(...شما را سفارش می کنم که زنان و کودکان و کهنسالان را به قتل نرسانید.)
آری، مسلمانان این چنین تربیت شده اند و در هر جنگی آن سفارشات را کاملاً مد نظر داشته و به آنها عمل می کردند. از بارزترین نشانه های اخلاقی سرباز اسلام این است که به هیچ کس ظلم و ستم روا نمی دارد.اعضای بدن دشمنانش را مثله نمی کند و به جز آنانی که در برابرش قد علم کرده اند به دیگران کاری ندارد. درختان را قطع نمی کند و خانه ها را فرو نمی ریزد و به زنان و کودکان اذیت و آزاری نمی رساند.
ای کاش تمدن های پوشالی موجود،بی طرفانه به اسلام می نگریستند و ذره ای از شفقت و دلسوزی اسلام را در عملکرد خود مورد توجه قرار می دادند و دست از ستم ها و تجاوزات خود بر میداشتند. ولی با کمال تاسف می بینیم کسانی که مدعی دینداری اند چگونه خانه های همنوعان خود را تخریب،مساجدشان را ویران اموالش را غارت و مزارعشان را به آتش می کشند و به اموال و ناموس دیگران تجاوز کرده،میان طفل شیرخوار و مادرش و پدر و فرزندش جدایی می اندازند، به گمان این که پاسداران دین و مذهب اند...!
چه دین و مذهبی؟! کدام عقیده منحرفی است که به چنین روشی که به نابودی دیگران منتهی می شود،متوسل می شود؟
این چه تمدنی است که بویی از انسانیت نبرده و انحطاط اخلاقی اش چنین آشکار است...ای دین من چقدر بزرگ و باعظمتی!
و ای قرآن من چقدر ارزنده ای و ای رسول خدا حتی با دشمنانت هم چقدر مهربانی! و چقدر ما نیازمند نسل جدیدی هستیم که ظلم و ستم را ریشه کن کند و به جای آن دادگری، محبت، صلح و دوستی را در این دنیای آکنده از جنگ و نابودی گسترش دهد...آیا می توان به ظهور چنین نسلی با این ویژگی ها امیدوار بود؟ انتظار و امید همچنان پا برجاست...إن شاءالله.
برگرفته از کتاب"پرتوی از دین و آزادی" نوشته: عبدالفتاح اسماعیل و ترجمه:ناصر مریوانی،نشر احسان چاپ1382


ahlesonnat-haq.blog.ir

۱۳۹۴ آذر ۲۱, شنبه

سخنان برگزیده وضرب المثل ها

سخن های برگزیده وضرب المثل ها





                                                                                              


فرانسوی :  هرعزتی راذلتی درپی بود
روســی:   یهودی .باطناب رایگان خودش را دارمیزند.
روسـی :  باتشکرنمی توان پالتوی پوست خرید .
روسـی: احمق امیدواراست که از زنبورگاوی هم عسل بدست آورد.
ایرانـی: نادان فکرمی کند زیاد می داند ، داناهمواره ازنادانیش دررنج است.
افریقائی :  ان که سکوت اختیارمیکند، ازخطرجان سالم به در می برد.
حدیث : شب درطاعت وعبادت خدابیدارماندن بهاراولیا وبوستان نیک بختان است .
عربی وایتالیائی:  سازنده بت ، هرگزبت پرست نمی شود .
هلندی : میوه رسیده بخوروحرف راست بزند.
لاتینی : سگ ولگرد همه جاکتک می خورد .
انگلیسی : سربه سر ، بی درد سر.
هایابی : کرم برای تندرفتن وکوتاه کردن اهش خود راهلاک میکند .
هندی : هزاربیماربایدبمیرند تایک پزشک مجرب شود .
پاکستانی : باسوالات پی درپی می توان شک را برطرف کرد.
ایرانی : زن را هرچه بیشترببوسی ، خدارا بیشتر، شکرگفته ائی .
ایرانی: آدم شکاک به جای نمی رسد .
فرانسوی : انتخاب زن وهندوانه دشواراست .
فرانسوی : نمی توان درآن واحد هم به آسیاب رفت وهم سرتنور.
دانمارکی : امیدرویای بیداران است .
ارمنی : آبی که درآن غرق شوم ، اقیانوس می خوانمش.
روسی : آزادی دربی ارزوئی است .
آلبانیائی : بابرادرخود بخوروبنوش ولی معامله نکن .
عربی : وقت بلند بختی، شکرنکردم واکنون درسراشیبی چگونه شکربگذارم.
چینی : وقتی زنی بالبانش می گوید نه ، باچشمانش می گوید بله .
انگلیسی : بالاترین شاخه ناامن ترین شاخه است .
یونانی : انچه برای کندوخوب است ، برای زنبورعسل خوب نیست .
ایرانی : بالباس سفید می آید بالباس سفید (کفن) هم می رود.
ایتالیائی : امید نان بیچارگان است.              
شوپنهاور: زبان ، گرانبها ترین میراث یک ملت است .
ایرانی : میان بلابودن بهترازکناربلابودن است .
ایتالیائی : کسی که کله اش ازهواست نباید درآفتاب راه برود.
لیبریائی : انسان خواب قبل ازاینکه قدرش دانسته شود می رود .
سخن :نماز پاک کننده خطاهاست .
لاتینی : کسی که نمیتواند حرف بزندنمی توان ساکت بنشیند.
انگلیس : بهچه ای که یک بارسوخته است ازاتش واهم دارد.
چینی : رود خانه منبع دارد، ودرخت ریشه .
عربی : فنجان دوستی را باسکه مشوی .
اسلواکیائی : کارراخوب شروع کن وازانتها نترس.
لهستانی : آهن ربای انسان زر است .
فرانسوی : هرعزتی را ذلتی درپی بود .
ایتالیائی : یک کتاب خوب یک دوست خوب است .
امام علی النقی : فرزند ی که نااهل باشد وعاق والدین گردد ، پیش ازآنکه بمیرد مادروپدر فاتحه اورا بخوانند .
دانمارکی : یک بارعروسی کردن وظیفه ، باردیگرحماقت ، بارسوم جنون.
دیل کارنگی : دیگران را همانطورکه هستند بپذیر.
کنفوسیوس : اگربه راه خطارفتی ازبرگشتن مترس .
اسپانیائی : زن مطیع ، فرمان روای قلب شوهرش است .
ایرانی : زن ها می توانند بدبختی وخوشبختی مرد شان را باعث شوند .
آلمانی : هرکسی که بینی اش سرخ است مست نیست اما آدم مست بینیش سرخ است.
استونیائی : کسی که رزوگاررا به بطالت میگذراند بزرگ ترین دزد است .
متفرقه : زن اول بانوست، زن دوم داروست ، زن سودم باروست .
آستونیائی :  سرمرغ  وسرزن شبیه هم اند.
ایرانی  : زمستان رفت وروسیاهی به ذغال ماند.
 حدیث : نمازوسیله تقرب ونزدیک  شدن، انسان پرهیزگار به خدا(ج) است .
انگلیسی : زمستان اندوخته تابستان را ازبین می برد .
گونه : ذوق پرورش نمی یابد مگرباتماشای زیبائی .
متفرقه : مهمان عزیزاست ، ولی خفه میسازند اگر آید ونرود .
عرفی : هرشمشیرکه فرمانده نمی شود .
انگلیسی : مهربانی بهترازطلا است.
ویلزی : مگذارکسی که خارمی کارد ،پیاده راه برود .
هندی : مهرمادرازهرمهری برتراست .
فرانسوی : دویدن کافی نیست ،باید به موقع دوید .
ایرانی : ماهی ازسرگنده میشود ، نه از دم .
حدیث : باشرافت کسی است که درباره ناتوانان انصاف دهد.
فلسطینی : زیبائی چاشنی خوبی هاست .
انگلیسی : ابر پرسروصدا باران ندارد.
آلبانیائی : زن ها وشیشه همیشه درمعرض خطراند.
حدیث حضرت محمد(ص): خوش گمانی به خدا جزعبادت است .
روسی : مردم را هنگام بازی ومسافرت می توان شناخت.
فرانسوی : هردو طرف راباید گره بزنی .
یونانی : وقتی شترآرزوی شاخ کند ، گردن خودرا ازدست میدهد.
آذربایجانی : کسی که صدقه میدهد ، یک دانه میکارد وهزاردانه درو میکند .
اسکاتلندی : زنبورکه دردهان عسل داررد، دردمش زهردارد.
ایرانی : فواره چون بلند شود سرنگون گردد.
افغانی : زخم شمشیرخوب میشود ، ولی زخم زبان اگرخوب هم شود ، جایش باقی می ماند.
متفرقه : نیرومندی مانع مرگ یک  انسان نمی شود .
روسی : سبوی تازه وآب سرد،  اول عشق شان است .
المانی : همسایه ات را دوست بدار ولی پرچین  را ازبین نبر.
آلمانی : هرطفل اقبال خودرا همراه خویش می آورد.
آنگلیسی :  زن ازدادن یک بوسه دریغ دارد وچون آن را گرفتی  دیگرتورا رها نمیکند .
حدیث : مال کمی که ازآن راضی باشی بهترازمال زیادی است که ازآن ناراضی باشی .
هندی : مانند سگ برو مانند پشک بیا .
اسکاتلندی : کهنه خری دوباره خری .
انگلیسی : نزدیک ترین مسیربرای رسیدن به خانه طولانی ترین راه است .
اسلواکیا : مرد فقیر فقط یک مرض دارد ومرد پولدار صدمرض .
فلسطینی : نوکرپادشاه    پادشاه است .
انگلیسی : اگرمیخواهی چیزی را خوب فرا گیری  باید خوب کار کنی .
آلمانی : زیبائی بلیغ است حتی درموقع که ساکت وخاموش است .
حدیث : دزد ترین مردم کسی است که ازنمازش (بذدت ) کم بگذارد .
لاتینی: مال نامشروع در راه نامشروع خرج می شود .
لاتینی :  مروارید در  گل پیدا می شود .
لاتینی : وقتی دچار تردید هستی ، به هیچ اقدامی دست نزن .
فرانسوی : اگرهمین امروزطلاق می خواهی به مادرشوهرت سلام نکن .
اسکاتلندی : مهربانی می خزد درجای که نمی تواند راه برود.
ویلزی : کسی که زیاد عذاب میکشد ، خاموش است .
حدیث : بترسید ازخشم مرد نیکو سرشت که فقیرشود وبترسید ازنابکاریکه سیرشود.
بوسنیائی : کسی که قلبش پاک است زبانش هم پاک است .
لتوانیائی : کلبه کوچکی دارد ولی مال خودش است .
آلمانی : هیچ کس بدون تقصیرغایب نمیشود .
بلغاریائی : آب وآتش نوکران خوب واربابان بدی هستند .
فرانسوی : وکیل خوب ، همسایه بد است .
ایران : مار هرجا کج بره ، به غار اش راست می ره .
حدیث : هیچ شفیعی بهترازتوبه نیست .
پرتگالی : امروزدزدان در ادارات هستند نه درگردنه ها .
انگلیسی : سگ درخانه صاحبش شیراست .
آلمانی : آئینه ، پرده از روی حقیقت برمیدارد.
آلمانی : مراقبت ازیک کیسه پرازمگس ، آسانترازمراقبت ازیک زن زیباست .
ایرانی : آزادی مرد فقیرآن است که به او اجازه گدائی داده شود .
آنگلیسی : آب ونمک وغیبت ؛ عشق وعلاقه را ازبین میبرد .
ویلزی : راه قدیمی خودت را به خاطرراه نوگم نکن .
سعودی : کسی که زنیش را میزند ، به زنش استراحت وبه خودش گرسنگی داده است .
ایرانی : زن نجیب درو کننده تنبلی ازمرد است .
انگلیسی : سال به سال ، دریغ ازپارسال .
آلمانی : کسی که قرضهایش را پرداخت برسرمایه اش افزود .
حدیث : مرگ بهترازدرخواست است .
ایرانی وبلغاری : مهمان ازمهمان بدش میاد ، صاحبخانه ازهردوتای شان .
ایرانی : نادان واسیرشیطان کسی است که عمل خودش را بزرگ می بیند .
استونیائی : وقتی مادرمی میرد، پدرکورمی شود .
ایرانی : هرعیب که سلطان بپسندد هنراست .
ایتالیائی : کسی که در راه عشق رنج میبرد دردی احساس نمی کند .

عربی : ازخودگریختن ، بهترازگریختن ازشیراست .

ولسوالی نجراب- ولایت کاپیسا

ولســــــــوالی نجراب
تاریخـــــــــچـــــــــه


نجراب حتی در زمانه‌های بسیار پیشین جایی گزین در میان کتابهای تاریخنگاران داشته‌است؛ و آن به سببی که این منطقهٔ خوش آب و هوا نه تنها از نقطه نظر زیبایی طبیعی ارزشمند است، بلکه به سبب داشتن مردمان شجاع و میهن پرست هم جای ویژه‌ای را در میان تأریخ نگاران دارد. در کتاب‌های قدیم تأر... یخ که با دریغ از گرد ایام به دور نمانده‌اند، روایت‌ها از دلیری مردم نجراب در برابر اسکندر مقدونی آمده‌است، اما اگر از این روایتهای پیشین تأریخ بگذریم، "تزک بابری" و یا "یادداشتهای ظهیرالدین محمد بابُر" شاه مغولی که به خودش شاه کابل لقب داده بود جای ویژه‌ای در شناخت کابل آن روز و به خصوص نجراب را دارد. قابل دقت است که وقتی بابر از کابل آن روز در یاداشتهایش سخن می‌گوید، هدفش از کابلی نیست که ما با ابعاد امروزش می‌شناسیم؛ همان طوری که کابلشاهان، تنها شاهان کابل امروز نبوده‌اند و آنها در حقیقت بر سرزمین بزرگی فرمانروایی می‌کردند که به کابلستان معروف است و فردوسی هم زمانی که به کابل می نگریسته‌است، مرامش همان کابلستان بوده‌است.
در کابلستان آن روزگار، نجراب که فاصلهٔ بسیار کمی از شهر کابل دارد، توجه شاهان و فرمانروایان را به سبب زیبایی طبیعی، میوه‌های فراوان و حاصلات پربار زراعتی خود، جلب می‌کرد. قوه جذب نجراب تا زمان امیر حبیب الله خان فرزند امیر عبدالرحمان خان، همان طور مانند پیش نیرومند بود و امیر حبیب الله خان چه در زمانی که شهزاده بود و چه در زمانی که فرمانروای افغانستان شد، هماره به نجراب می‌آمد و به سیر و سیاحت و شکار می‌پرداخت.
باری پنج سده پیش، ظهیرالدین محمد بابُر در یادداشت‌هایش از ۱۴ شهرستان مهم اطراف کابل نام می‌برد که آنها عبارت اند از ننگرهار، علیشنگ، الینگار، مندراو، کنر و نورگل، نجراو (نجراب)، پنجشیر، غوربند، کوهدامن، لوگر، غزنی، زرمت، برمل و بنگش.
شرح مفصلی در مورد کابلستان آن روز به طور مثال طرز زندگی مردم، وضع اجتماعی و اقتصادی، طبیعت، سنت معماری، امور کشاورزی، دامداری، باغداری، موسیقی و طرح شهر سازی، در یادداشت‌های بابر آمده‌است. شاید بعضی از تفصیلها و تحلیلهایی که وی دارد ممکن باعث واکنش در میان پژوهشگران امروز ما شود، اما اگر از همچو مسایل فراتر رویم و یادداشت‌های بابر را اعتبار دیگری بدهیم، به صراحت می‌توانیم گفت که تا زمان نوشتن بابرنامه و حتی بعد از آن نویسنده‌ای را نمی‌توانیم یافت که چنان به تفصیل در مورد شهر‌های کابلستان حرف زده باشد. تفسیر زیبای او در ستایش درهٔ استالف که بهشت روی زمین بوده‌است و جا‌های دیگری چون سنجد درهٔ قره باغ، لغمان و نجراو (نجراب)، چنان جذاب و در عین حال نزدیک به واقعیت است که انسان را بر می‌انگیزد که‌ای کاش می‌توانست پنجصد سال پیش، در زمان حیات بابر، در کابلستان زندگی می‌کرد. البته شاعران چندی وجود داشته‌اند که گاهی در قصیده و یا غزل به وصف زیبایی کابل پرداخته‌اند، اما به جرأت می توان گفت که کسی تا آن روز و بعد از آن شرح جامعی از محلات زیبای کابلستان نداده‌است. او می‌نویسد: "محلات نزدیک کابل هوای گرم و سرد دارند. با یک روز سوار بر اسب می‌شود به جایی رسید که آن سرزمین هیچ وقت برف را ندیده‌است و باز به فاصلهٔ یک ساعت به جای دیگری می توان رسید که کوه‌هایش همیشه پر از برف است." منظور بابر از ذکر این دو محل زیبا، پغمان و ننگرهار بوده‌است. در آن روزگار میوه در کابل و محلات نزدیک به آن وافر بود مثل انگور، توت، انجیر، خرما، زردآلو، بادام، پسته، چهار مغز، انار، سیب، ناک، خربوزه، شفتالو، آلو، سنجد وغیره. اما آنچه بیشتر از دیگر میوه‌ها بابر را مفتون خود ساخته‌است جلغوزهٔ نجراب است که او به تفصیل پیرامون این میوه که در آن روزگار تنها در نجراب پیدا می‌شد، نوشته‌است.
بهتر است آنچه که خود ظهیرالدین محمد بابُر در وصف نجراب نوشته‌است ذکر قول شود. او می‌نویسد: "یک دیگر تومان نجراو است. به طرف شرق شمال کابل در کوهستان واقع شده. عقب او در کوهستان تمام کافرانند و کافرستان طور گوشه ایست انگور و میوهٔ او بسیار. در زمستان مرغ را بسیار پرواز می‌کنند. در کوهستان او ناژو و جلعوزه و چوب بلوت و جنجک بسیار می‌شود. درخت ناژو بلوت و جلغوزه از این پایانتر می‌شود و در نجراو بالا اصلاً نمی‌شود. اینها از درختهای هندوستانند. چراغ تمام مردم کوهستان از چوب جلغوزه‌است. مثل شمع روشن می‌شود و می‌سوزد خیلی غرابت دارد. "
کسی نمی‌تواند از طبیعت سرشار از زیبایی نجراب چشم پوشی کند. اگر طبیعت را چون دستی بینگاریم، پنج درهٔ نجراب می‌تواند پنج انگشت این دست زیبا باشد. بابر به تکرار از زیبایی طبیعی نجراب در کتابش یاد کرده‌است و دره‌ها، کوه‌ها، جویبار‌ها و دریای نجراب را می ستاید و به سببی که خود چشم روشنی برای بینش طبیعت داشته‌است، هماره در ترصد بوده تا آنچه از زیبایی در خور ستایش است، از قلمش نیفتد. او نه تنها از عالم زیبای نباتی در نجراب سخن می‌گوید، بلکه عالم حیوانی آن را که شگفتی زاست از چشم دور نداشته‌است. او از وجود حیوانی که به نام روباه پرنده مشهور است از دهان سپاهیانش می‌شنود که این حیوان روباه گون می‌تواند از شاخه‌ای به شاخهٔ دیگر درخت بپرد. ظهیر الدین بعد از شنیدن این داستان می‌خواهد هر طوری که شده این حیوان را ببیند و امتحان کند که آیا می‌تواند بپرد یا نه. او می‌نویسد: "و در کوهستان نجراو روبه پران می‌شود. روبه پران یک جانوریست از موشک پران کلانتر. در میان هر دو دست و هر دو ران او پرده ییست در رنگ بال شب پره. دایم می‌آوردند می گویند که از درختی به درخت نشیب رو به یک گز انداز می‌پرد. من خود پریدن او را ندیده‌ام، اما به درختی گذاشته شد، چسپیده چست برآمد و از آن جا پراینده شد. مثل پرنده بال‌های خود را گشاد، بی آزار فرود آمد. در این کوهستان جانور لوحه می‌شود. این جانور را بوقلمو می گویند. از سر تا دم او پنج شش رنگ مختلف دارد. مثل گردن کبوتر براقست. کلانی او برابر کبک دری می‌باشد. غالباً کبک دری هندوستان همینست. آن مردم عجب چیزی روایت کردند. در وقتی که زمستان می‌شود، در دامنهٔ کوهها فرود می‌آید، اگر پرانیدند، همین که از باغ بالای انگور گذشت، دیگر اصلاً نمی‌تواند پرید و می‌گیرند. در نجراو یک موش دیگر می شده‌است. موش مشکین می گویند که بوی مشک ازو می‌آید. آن را من دیده‌ام."
از یاداشتهای بابر بر می‌آید که کوهستانهای نجراب پر از جانوران و پرندگان شگفت شمایل بوده‌اند. و جود همین حیوانات و پرندگان بوده‌است که اشخاص مقتدری چون بابر و شاهان دیگر به شمول امیر حبیب الله خان را تحریک می‌کرد تا به غرض شکار به این جا بیایند. با دریغ که به سبب بی توجهی دولتمداران از این حیوانات و پرندگان شگفت شمایل دیگر خبری نیست و حتی آن پلنگ معروف نجراب که تا سی سال پیش، در زمستانها از کوهها به روستا‌های نجراب می‌آمد و ترس در دل روستایین ایجاد می‌کرد، از کوههای نجراب کوچیده‌است و یا به دست مردمانی که اهمیت این گونه حیوانات را در زیبایی طبیعی منطقه درک نمی‌کنند، نابود شده‌است. 
دره های ولسوالی نجراب
یکی از ولسوالی کوهستانی مربوط ولایت کاپیسا می‌باشد. این ولسوالی در ۱۲۰ کیلو متری شمال شرق ولایت کابل قرار دارند. اوسط ارتفاع از سطح بحر در حدود ۱۴۰۰ متر می‌باشد. این دره بزرگ متشکل از ۵ دره اصلی و دو دره فرعی می‌باشد. که عبارتند از
۱دره کلان
۲. دره غوث
۳. دره پوته
۴. دره فرخ شاه
۵. خارج دره
دو دره فرعی ان عبارتنداز: دره بچه غان دره گیاوه می‌باشد. در درجات کلان پوته فرخ شاه و گیاوه در تابستان حرارت زیاد دارد. درین فصل خزندگان حشرات و مار درین دره‌ها زیاد پیدا می‌شوند. باشندگانشان این ولسوالی اکثرا از ملیت تاجیک می‌باشد. و ملیت‌های دیگر از قبل پشتون پراچی  و پشه‌ای نیز زندگی می‌نمایند. این ولسوالی خیلی سبز بوده دارای تقریبا ۱۵۰۰۰۰ نفر نفوس می‌باشند. پیداوار زراعتی این ولسوالی گندم، چهارمغز، توت، لوبیا و جلغوزه سیاه می‌باشد. در این دره تعداد افراد باسواد نسبت به سایر مناطق زیاد است. نجراب دارای ۴۴ باب مکتب،یک باب مدرسه یک باب دارالمعلمین  یک باب کلینیک صحی و یک دستگاه رادیو می‌باشند.
خارج دره نجراب
 ولایت کاپیساافغانستان از جمله ۳۴ واحد اداری افغانستان بوده که دارای هفت واحد اداری هریک نجراب , تگاب , اله سای , حصه اول کوهستان , حصه دوم کوهستان , کوهبند ومحمودراقی است که اخیر مرکز ولایت می‌باشد.
نجراب یک منطقه زراعتی و کوهستانی بوده که دارای چندین دره‌است که عبارتند از: دره پته , دره غوث , دره کلان , دره حضرت فرخشاه , دره پچغان , افغانیه و خارج دره‌است که یک منطقه دیگر ان بنام دره گیاوه‌است که در تشکیلات درجمع خارج دره حساب می‌گردد میباشد. در اینجا ما می‌خواهیم بصورت خلاصه خارج دره نجراب را با نام‌های قریه‌ها ومکتب‌های ان به شما معرفی کنیم.
یک حصه ابتدایی نجراب بنام خارج دره یاد می‌شود که منطقه فراخی را در برمیگیرد که دراثر اتصال چهار دریایی که از چهار دره نجراب به این منطقه سرازیر می‌گردد به دو حصه تقسیم گردیده‌است. در خارج دره چهار قوم مختلف برادر وار زندگی می‌کنند که فیصدی اقوام به صورت نسبی قرار ذیل است: تاجیک ۵۸ فیصد , پشتون ۲۰ فیصد , پشه یی ۲۰ فیصد و دوفیصد سایر اقوام بشمول چندین خانوار برادران سادات وخواجه و هزاره سنی مذهب می‌باشند.
قریه جات منطقه خارج دره
منطقه خارج دره به صورت کل دارای ۵۱ قریه می‌باشد که عبارتند از:غازی بیک خیل , تروری , پشه یی , قلعه خان, جرپیروز , جورغل , کنج پاریات , پاریات مرکزی , سابات , یاسین زایی بالا , یاسین زایی وسطی , یاسین زایی پایان , شریف خیل , قلعه خواجه , قلعه عباس , قلعه ملکان , سیاه قلعه , قلعه خان , بدخشی , دلیار , کنج دلیار , شیروانی علیا , شیروانی سفلی, شیروانی ریگک, لاله خیل , شفیع خیل , قلعچه, قلعه غنی , قلعه خنجر , علوقزن, باقر خیل , دوغ اباد , توغک , اهنگران , ارباب خیل , مرید خیل , کنج کلهوت , قلعه احمد , بایزید خیل , حبیب خیل , قلعه صمد , زرشویی , تپه احمد بیگ , کلهوت ترنگساره , وجنگلباغ.
همچنان دره گیاوه که یک دره کوچک بود از لحاظ اداری مربوط خارجدره‌است که مردم ان پشه یی وشجاع ودلیر وکشاورز ومالدار بوده که قریه‌های گیاوه شامل گیاوه علیا, گیاوه سفلی , مرگاه , عاشور خیل ونجابت خیل است.

مدارس تعلیمی خارج دره
خارجدره از جمله مناطق بسیار مهم واستراتژیک نجراب بوده که تمام مراکز مهم اداری ودولتی وداده گاه وشفاخانه مرکزی نجراب در اینجا موقعیت دارد. مردم خارج دره هم علم دوست ومعارف پرور بوده که دراین منطقه دوازده مکتب ابتدایی, متوسطه ولیسه وجود دارد که عبارتند از:ابتداییه نسوان دلیار , ابتداییه نسوان کوچیان سابات , ابتداییه نسوان گیاوه , متوسطه گیاوه , متوسطه کلاهوت , متوسطه عبدالصبور , متوسطه ذکرالحق , متوسطه عبدالهادی پدر , متوسطه نسوان غازی بیگ خیل , ذکور غازی بیگ خیل , لیسه نسوان یاسین زایی , لیسه نسوان قلعه خان , لیسه نسوان زرشویی , لیسه نسوان قلعه غنی و لیسه ذکور انجنیر حبیب الرحمن میباشد.
پیداوار مهم کشاورزی خارج دره
گندمجواریلوبیاشرشم و محصولات حیوانی مانند شیر قیماق, پنیر و قروت بوده و موجودیت بازار شیروانی زمینه بسیار خوبی را برای مردم خارج دره برای تجارت فراهم کرده که یک تعداد زیاد مردم خارج دره مشغول تجارت هستند. یک فیصدی زیاد مردم خارج دره که دارای تحصیلات عالی هستند فعلا در خارج از نجراب درکابل وسایر شهرهای مهم افغانستان وهم در خارج از کشور زندگی می‌کنند.

دره پته نجراب
دره پته یکی از دره‌های اصلی نجراب ولایت کاپیسا است که مساحت طولی ان در حدود دوازده کلیومتر بوده ودارای طبعیت بسیار زیبا ومردم شجاع, زیبا, بادانش ومهمان نواز می‌باشد. طرف جنوب این دره دره پچغان, طرف شرق ان یک سلسله کوه‌های وجود دارد که مرز میان کاپیسا ولایت لغمان را می‌سازد, بطرف شمال ان دره غوث وبطرف شمال شرق ان کوه ه... ای بلندی است که سرحد میان ولایت کاپیسا وولایت پنجشیر (دره هزاره) را می‌سازد.
تمام مردم این دره زیبا تاجیک بوده وبه زبان شرین فارسی دری صحبت می‌کنند وان مردم که هنوز هم در این دره زیبا زندگی می‌کنند مشغول کشاورزی و دامداری می‌باشند و قروت و پنیر دره پته بسیار مشهور است و بنابر وضعیت خوب امنیتی این دره محل بسیار خوبی برای کسانی است که در گرمی های تابستان از کابل به اینجا می آیند. این دره داری اب وهوای صاف بوده وی دره بسیار سرسبز است که از چهار طرف توسط کوه‌های بلند احاطه گردیده‌است ودارای چشمه‌ها وآبشار‌های فراوان طبعیی می‌باشد. یکتعداد از باشندگان این دره مانند سایر منطقه‌های نجراب درکابل وسایر شهر‌های مهم کشور وهم در خارج از کشور زندگی می‌کنند.
تعلیمات
مردم دره پته بسیار علم دوست بوده وفعلا در این دره هشت مکتب وجود دارد که سه ان لیسه بچه‌ها ویکی لیسه دخترانه وباقی مانده متوسطه‌های بچه‌ها ودختر‌ها می‌باشد. اهالی این منطقه تاجیک بوده مسلمان سنی مذهب هستند . چهار قوم بزرگ در این دره زندگی می‌کنند ومتشکل از ده‌ها قریه خرد وبزرگ است که قرار ذیل می‌باشد:
تشکیلات اداری دره پته :
غازی بیگ خیل, وهار, باغ امان, وامقصار, جمبوغ, کاکا خیل, مهتان, غوجان, پیتو, حاجی خیل, جانباز خیل, نوه خان, چایکنده, اهنگران, بقاخیل, نامول, لوکا خیل, سلطان شاه خیل, تاجکان, ده خاکی, جوی خاکی, جوی بالا, کندی, داچی خیل, غواره, سیدان خیل, قباد خیل, خروستان, میرخواجه خیل, پچن, سه ده, امبه, استرمغز, خواجه کرسین, اسکلی علیا, اسکلی سفلی, قلعه نو, گلعین, ایران, اشنوه, نلخه, ظهری, غندره, ویشارعلیا, و ویشار سفلی می‌باشد.

دره غوث نجراب
دره غوث نجراب یکی از دره‌های پرنفوس وبا وسعت خیلی زیاد می‌باشد که از طرف شمال با کوه‌های خیلی بلند هم سرحد است که انطرف ان دره هزاره پنجشیر قرار دارد, از طرف شرق با دره پته نجراب واز طرف غرب بادره کلان نجراب واز طرف جنوب با خارجدره نجراب محدود گردیده‌است.وجه تسمیه این دره که مردم عام به ان دره غثک میگویند دوعلت دارد.... یکی انکه این دره از نظر وسعت ونفوس بزرگتر از سایر دره‌های نجراب می‌باشد ودوم اینکه زیارت یک شخص خدا پرست وزاهد بنام پیر غوث وجود دارد که در دره ابشار دره غوث موقعیت دارد که دارای طبعیت خیره کننده یی است ودر انجا یک مسجدی در داخل یک سنگ وجود دارد که چشم هربیننده را خیره می‌کند.
زبان واقوام
اکثریت مردم این دره تاجیک بوده وبه زبان فارسی دری صحبت می‌کنند ولی در اخیر دره چند قریه یی وجود دارد که بنام دره غچولان مشهور است وبه زبان پراچی که یک شعبه یی از زبان اریایی‌ها است صحبت می‌کنند. در این دره اقوام مختلف زندگی می‌کنند که مشهور ترین انها قوم کیلی (به فتح کاف), قوم همزه خیل, قوم چاشکوهی و پراچی‌ها می‌باشند.
از اینکه در شمال دره غوث کوه‌های سربفلک کشیده هندوکش قرار دارد که تقریبا در هرسال پر از برف می‌باشد به همین علت این دره دارای آب فراوان ودریایی پرآب نسبت به سایر دره‌های نجراب بوده و قسمت زیاد دریای نجراب متشکل از آب است که از دره غوث می اید. کوه‌های طرف شمال دره غوث پر از درخت‌های جنگلی بوده که درخت‌های ان عبارت ازجلغوزهبلوطارچه وخنجگ می‌باشد.
محصولات کشاورزی
اقلام مهم صادرات این دره را جلغوزه سیاه, گندم, جواری, لوبیا, شرشم, محصولات حیوانی مانند قروت وپنیر تشکیل می‌دهد ویک تعداد از مردم به زنبور داری هم مشغول هستند.
اکثریت مردم دره غوث به کشاورزی مشغول بوده وهم یک تعداد زیادی از علمای دینی نجراب از دره غوث هستند. یک تعدادی از مردم دره غوث خارج از نجراب زندگی شرافتمندانه یی را پیش می‌برند و دارای وظایف مخلتف در کابل وسایر شهرهای مهم کشور هستند. منطقه ناگمان که بعد از طی کردن کوتل سولانک به طرف چپ قرار دارد هم مربوط به قوم کیلی دره غوث است که این مردم در جریان سی سال بنابر جنگ‌های مختلف ای منطقه را ترک کرده بودند و این منطقه تحت اشغال کوچی‌ها قرار داشت که با یک اتفاق مردمی این منطقه اکنون از وجود کوچی‌ها پاک شده ویک تعدادی از مردم کیلی در این منطقه برگشته ومشغول کشت وزراعت للمی هستند وکوشش دارند تا با احداث چند حلقه چاه به اب دایمی دست یابند.

تشکیلات اداری
دره غوث توسط دریا به دوقسمت پیتو (افتابی) ونشر (سایه رخ) تقسیم شده‌است که قریه‌های قسمت نشر ان از طرف خارج دره به طرف شمال قرار ذیل است:کمثار سفلی, کمثار علیا, چهارصفه, غوتیان, گلیان, سرغی, ده مالت, اهنگران, قلعچه, ده لاشی, باغ نو, کمانگران, ملاغش, اغا, ده پاچکا, ده غوچک, ده خوری, ترنگ, ده کدوری, کیلی, کندی جابر, خواجه غوث, تله, گرامنجه, هووره, لقمان, کندا, لیسه, قلات, اقچه, جولیان, راغتا, فرض علیا, فرض سفلی, ده ملکان, الین, نخسیچاه سفلی, نخسیچاه علیا, بلوطک, میانه ده غچولان, کندی غچولان, لامبار غچولان, غچولان علیا, مالک رام, قربوغیش, شیخان و پندورس واز طرف پیتو دره از طرف شمال به جوب قریه‌های بای سات, لیگلامه, کندی سلطان, گمندوک, ده جولیان, باغ حلیم, قلعچه ملکان, ده لقمان, ده کوت, پشته حصار,, ده قاضی, ده نو تاجیک وبلاخره شاکاخیل می‌باشد که بعد خارج دره شروع می‌شود.
تعلیم و تربیه
مردم دره غوث همه معارف دوست بوده و ۱۵ مکتب ابتداییه ومتوسطه ولیسه در اینجا وجود دارد که عبارتند از لیسه حافظ عبدالمجید, لیسه ضیاالحق,لیسه انجینر عزیزالرحمن شهید، یک مدرسه دینی بنام فتح المدارس, لیسه نسوان دره غوث, متوسطه وهار, متوسطه حبیب الرحمن, ومتوسطه مولانا غلام جیلانی, ابتدایه‌های ده لاشی, ملاغش, اغا, لقمان, الین, غجولان, ولیگلامه می‌باشد.
این دره دارای مناظر طبعی فراوان وچشمه‌های بسیار زیادی می‌باشد که تعداد این چشمه‌ها به صدها می‌رسد که مشهورترین انها عبارتند از چشمه ساقی, چشمه غلف, چشمه ملکانی, چشمه چراغ, چشمه گردی وچشمه خارکزار وچندین چشمه دیگر که نوشتن انها وقت زیاد را میگرد می‌باشد.

دره کلان نجراب
دره کلان نجراب دارای حدود اربعه ذیل می‌باشد: طرف شمال دره کلان کوتلی بنام کوتل سمیانه که یکی از شاخه‌های جنوبی کوه‌های هندوکش می‌باشد که گذشته از ان دره عبدالله خیل پنجشیر میاید. طرف شرق دره کلان, دره غوث نجراب, طرف غرب ان دره حضرت فرخشاه (رح) وبه طرف جنوب ان خارج دره نجراب قرار دارد.
دره کلان داری یک دریا بوده که از کوتل سمیانه سرچشمه گرفته و در قسمت خارج دره با دریای دره غوث یکجا می‌گردد. این دریا دره کلان را به دوقسمت شرقی وغربی تقسیم می‌کند. دره کلان دارای چهار قوم بوده که همه مربوط به ملیت تاجیک می‌باشند وعبارتند از عیارخیل, ابراهیم خیل, روضا خیل و سیفری می‌باشند که همه به زبان فارسی صحبت می‌کنند ومسلمانان حنفی مذهب هستند.
این دره بخاطری به این نام مسمی گردیده‌است که سه برادر درسه دره, دره غوث, دره فرخشاه ودره کلان مسکن گزیدند وقبلا این مناطق پوشیده از درخت وجنگلات بود وبعدا نام هردره به نام هربرادر مسمی گردید.
دره کلان دارای قریه‌های ذیل می‌باشد: تواچیان سلفی, تواچیان علیا, ده مالو, ده ناصر, قلعه اغاشیر, قلعه ریگک, تیکندی, قلعچه, خاکسار, توقلعه, قلعه عصمت الله, بلوشگ, دوپه, لعل بیک خیل, کیار, چاشتکوهی, زرگران, پسکندی, قریه سفلی, قریه علیا, ده امیری, ظلم خیل, ملک شیر, ابی خیل سفلی, درازی, اهنگران, لنگر, جانی خیل, سلوطان, سرکندیک, ارچه اک, صدرخان, میره زار, کولالا, لیکی, زرغین, اولاد گلاب خان, یارو خیل, صومانه, کندی, چاها, نسر, سیفری, جمعه خیل سفلی, جمعه خیل علیا, ارباب خیل, ابی خیل علیا, عیارخیل, همبه اوک, سرغوین, وکاو جمعین می‌باشد.
پیداوار مهم این دره عبارت از لوبیا, چهارمغز, جلغوزه, وتوت بوده وهم اکثر این مردم به مالداری وزراعت مشغول هستند. اکثریت مردم این دره علم دوست بوده وحافظ عبدالمجید اصلا از این دره بوده که بنام پدرمعارف نجراب مشهور است. دره کلان دارای هفت مکتب بوده که عبارتند از: لیسه نسوان بدخشی, لیسه نسوان روضا خیل, لیسه نسوان دره کلان, متوسطه دولت محمد شهید ومتوسطه عبدالحنان شهید, ابتداییه نسوان میرزا نور احمد وابتداییه نسوان عیارخیل می‌باشد.
دره کلان فعلا دارای یک سرک قیر است که توسط تیم بازسازی ولایتی (پی ارتی) ایالات متحده امریکا ساخته شده که از قسمت ده قاضی از سرک دره غوث جدا شده وتا قریه عیارخیل ادامه دارد ورفت امد باشندگان این منطقه را بسیار سهولت بخشیده‌است.
دره فرخشاه نجراب
دره فرخشاه مشهور به دره حضرت فرخشاه بود...

دره افغانیه وپچغان نجراب
افغانیه و پچغان دو منطقه از نجراب هستند که اکثریت مردم انهارا پراچی هاو پشتونها تشکیل می‌دهند. به طرف شمال این منطقه دره پته و خارج دره نجراب موقعیت دارد و به طرف جنوب شرق ان ولسوالی اله سای ولایت کاپیسا و بطرف جنوب غرب آن ولسوالی تگاب ولایت کاپیسا قرار دارد. به طرف شرق ان منطقه فرجغان ولایت لغمان و هم قسمتی از شرق ان با ولایت پنجشیر هم سرحد است. در غرب افغانیه تپه احمد بیگ که شروع ولسوالی نجراب است قرار دارد.
قریه‌های افغانیه و پچغان عبارتند از مغدود خیل, کورمه یی, اسپه خیل, عبدالخلیل, فیروزه یی, حیدرخیل, دکری, غین, بچی خیل, دولت خانخیل, حسین خیل, پشه یی, لوکا خیل, دوقومی, ابراهیم خیل, ذکریا خیل وخواجه غار می‌باشد.
مکاتب این منطقه عبارتند از: لیسه قاضی عبدالجمیل شهید, متوسطه عبدالرشید شهید, نسوان افغانیه, لیسه ابوذر غفاری, لیسه نیک محمد, لیسه نسوان خواجه روشنایی, متوسطه عبدالسلام شهید, نسوان غین, لیسه محمد ایوب, نسوان حسین خانخیل, متوسطه محمد اسمعیل و متوسطه ذکریا خیل می‌باشد.
در این منطقه دو کلینیک صحی وجود دارد که عبارتند از کلینیک پچغان و کلینیک ده بستر پچغان می‌باشد که اولی ان در قریه پشه یی ودومی ان در قریه دکری موقعیت دارند.
مردم این منطقه همه مسلمان وحنفی مذهب هستند و پیداوار این منطقه عبارت از گندم, جواری, لوبیا, کچالو, پیاز, چهارمغز, جلغوزه, و قسما انگور می‌باشد. اکثر مردم این منطقه دامپرور و مالدار وزراعت پیشه هستند.
وضعیت امنیتی این منطقه بنابر هم مرز بودن انها با مناطق ناارام مانند تگاب واله سای وفرجغان ناارام می‌باشد و گاه گاهی شاهد زد و خوردهای شدید میان طرفداران طالبان و نیروی‌های بین المللی و دولت افغانستان می‌باشد و این منطقه بنابر خرابی اوضاع امنیتی از زمره مناطق بسیار عقب مانده نجراب می‌باشند
 وضعیت معارف در نجراب
به همه کس واضع وروشن است که موقعیت جغرافیایی نجراب قسمی است که از سرک‌های ترانزیتی, بنادر وسرحدات بدور افتیده‌است لذا مردم این وادی به جز اینکه به زراعت ومالداری روی بیاورند کدام راه دیگر ندارند ولی نجراب بنابر کوهستانی بودنش دارای زمین کم زراعتی است وحاصلات زراعت یک فامیل نجرابی به اندازه یی نیست که ایشان را در طول... سال کافی باشد بنا مردم نجراب برای رسیدن به تعالی وترقی, به جز از راه علم ومعرفت کدام راه دیگری ندارند. به همین دلیل است که مردم شجاع نجراب در طول سال‌های متمادی توجه خاصی به علم ومعارف از خود نشان داده‌اند.
اگر به نقشه نجراب دقیق نظر انداخته شود نجراب شکل کف دست با پنج انگشت را دارد که هر انگشت ان نماینده گی از یک دره می‌کند که از دره پهلو توسط کوه‌های سربه فلک کشیده وپر از جنگل جدا شده‌اند که قله‌های این کوه‌ها در طول سالها همیشه پر برف بوده و این کوه‌ها نه تنها نجراب را به دره‌های متعدد تقسیم کرده بلکه نجراب را از سایر مناطق ولایت کاپیسا نیز جدا ساخته‌است.
قسمکه گفته شد مردم نجراب بسیار دانش پرور هستند وفیصدی باسوادان این ولسوالی که شامل پزشک ها, مهندسین, صاحب منصبان هوایی وزمینی, علمای دین, معلمین ودانشجویان ومامورین دولتی می‌باشند نسبت به سایر ولسوالی‌های افغانستان به مراتب بالا می‌باشد. در حال حاضر در حدود ۵۹ باب مکتب که شامل دارالمعلمین, مدارس دینی, لیسه ها, مکاتب متوسطه و کورس‌های سوادآموزی می‌باشند که در حدود ۳۲۴۹۰ شاگرد که توسط ۹۵۵ معلم تدریس می‌گردند در سرتاسر نجراب فعال می‌باشند که هر سال فارغ التحصیلان جدید به کشور تحفه می‌دهند. حال که صحبت از معارف شد, بد نیست که نظری اجمالی بر تاریخچه معارف در نجراب بیاندازیم:

تاریخچه معارف در نجراب
اولین مکتب چهار صنفی در نجراب در سال ۱۳۱۵ هجری شمسی توسط مرحوم حافظ عبدالمجید خان وکیل مردم نجراب در پارلمان به همکاری عبدالاحمد خان پنجشیری که ریس معارف وقت پروان بود وبه اثر توجه خاص غلام نبی خان مجددی در جوار زیارت حضرت فرخشاه در دره فرخشاه نجراب تاسیس شد. در ماه جوزای همان سال یک مکتب چهار صنفی دیگر در خارج دره نجراب بنام مکتب خارج دره نجراب نیز تاسیس شد. این مکتب در سال ۱۳۲۴ خورشیدی به شش صنفی ارتقا نمودند و یک تعداد زیادی از شاگردان را فارغ نمودند که بعدا آنها داکتران وپیلوتان و معلمین موفق گردیدند. بعدا این مکتب در سال ۱۳۴۲ شمسی به متوسطه و در سال ۱۳۴۸ به لیسه ارتقا نمود و بنام غازی سلطان محمد خان نجرابی که یکی از رهبران جهاد برعلیه استعمار انگلیس بود گذاشته شد وبعداز جهاد برعله استعمار سرخ شوروی این مکتب بنام شهید حبیب الرحمن که بنیان‌گذار هسته نهضت اسلامی در کشور بود و از نجراب بودند یاد گردید که تاامروز به همین نام یاد می‌گردد.
قسمکه گفتیم نجراب شکل کف دست با انگشتان انرا دارد که از طرف شرق شامل دره‌های پچغان وافغانیه بوده وبه ترتیب به طرف غرب شامل دره پته, دره غوث, دره کلان, دره فرخشاه ودرقسمت مدخل تمام دره‌ها خارج دره موقعیت دارد که ذیلا اسمهای مکاتب با تعداد دانش اموزان ان بیان می‌گردد.
۱. از طرف شرق از استقامت دره پچغان وافغانیه شروع می‌کنیم: لیسه قاضی عبدالجمیل شهید, لیسه نیک محمد شهید, لیسه محمد ایوب شهید, مدرسه ابوذر غفاری, لیسه نسوان خواجه روشنایی, متوسطه عبدالرشید شهید, متوسطه ذکور محمد اسمعیل, متوسطه ذکریا خیل, متوسطه عبدالقیوم شهید, متوسطه نسوان افغانیه, متوسطه غین پچغان ومتوسطه حسین خان خیل که همه انها جمعا دارای ۷۹۷۱ دانش اموز که توسط ۲۰۴ اموزگار تدریس می‌گردند میباشد. از مکاتب فوق الذکر این مکاتب دارای تعمیر درست می‌باشند: لیسه قاضی عبدالجمیل, مکتب نسوان افغانیه, مدرسه ابوذر غفاری ولیسه‌های خواجه روشنایی ومحمد اسمعیل. مکاتب حسین خانخیل, عبدالرشید ومکتب نیک محمد شهید دارای تعمیرهای نیمه کاره ومکاتب ذکریا خیل وغین پچغان اصلا دارای تعمیر نیستند.
۲مکاتب دره پته: شامل لیسه نصرت الله شهید, لیسه دگروال عبدالغفار شهید, لیسه نسوان محمد اسمعیل, مکتب متوسطه ویار, مکتب ابتداییه ویارو مکتب ابتداییه درچی خیل می‌باشند که تا فعلا در سال ۱۳۸۹ دارای ۴۲۷۴ دانش اموز که توسط ۹۷ اموزگار تدریس می‌گردند. در حال حاضر صرف نسوان محمد اسمعیل ولیسه نصرت الله شهید دارای تعمیربود ولیسه دگروال عبدالغفار شهید دارای یک تعمیر خامه بوده وسایر مکاتب در دره پته فاقد تعمیر می‌باشند.
۳مکاتب مربوط به دره غوثدره غوث دره وسطی نجراب است ونظر به سایر دره‌ها بزرگتر وپر نفوس تر است وتعداد مکاتب ان نیز زیادتر است که شامل دارالمعلمین, فتح المدارس, لیسه حافظ عبدالمجید, لیسه ضیاالحق شهید, لیسه انجنیر عزیز الرحمن ,  لیسه نسوان دره غوث, متوسطه حارنوال حبیب الرحمن, متوسطه انجنیر غلام جیلانی, ومکاتب اغا, ده لاشی, ملاغش, لقمان, لیک لامه, الین وغچولان است که دارای ۶۰۳۰ دانش اموز که توسط ۱۷۹ معلم تدریس می‌گردند. در میان این همه مکتب لیسه حافظ عبدالمجید ولیسه انجینر عزیزالرحمن دارای تعمیر اساسی است وبس.
دره کلان: مکاتب این دره شامل لیسه نسوان بدخشی, لیسه نسوان روضا خیل, متوسطه ۴. عبدالمنان, متوسطه دوست محمد شهید, لیسه نسوان دره کلان, مرزا محمد وعیار خیل علیا است. تعداد دانش اموزان مکاتب دره کلان نجراب به ۳۰۳۵ نفر می‌رسند که توسط ۱۲۲ اموزگار تدریس می‌گردند. لیسه‌های که دارای تعمیر هستند عبارتند از لیسه نسوان بدخشی, نسوان روضا خیل ومتوسطه عبدالمنان شهید. مکتب دوست محمد شهید دارای تعمیر نیمه کاره بوده وسایر مکاتب دره کلان فاقد تعمیر هستند.
۵مکاتب دره فرخشاه شامللیسه ذکور فرخشاه, لیسه نسوان فرخشاه ومتوسطه عبدالرحمن علیاه فرخشاه‌است. تعداد دانش اموزان مکاتب دره فرخشاه به ۲۴۶۱ نفر می‌ریند که توسط ۸۲ اموز گار تدریس می‌گردند. از مکاتب موجود صرف لیسه‌های ذکور واناث فرخشاه دارای تعمیر بوده وسایر مکاتب فاقد تعمیر می‌باشند.
۶خارج درهیکی از مناطق مهم نجراب است که تمام واحد‌های ادرای دولت در اینجا موقعیت داشته ووسعت ان نسبت به دره‌ها زیادتر است ومکاتب ان شامل لیسه حبیب الرحمن شهید, لیسه نسوان قلعه غنی, لیسه نسوان یاسین زایی, لیسه نسوان زرشوی, متوسطه عبدالصبور, متوسطه عبدالهادی, متوسطه غازی بیک خیل, قلعه خان, دکرحق شهید, متوسطه گیاوه, ابتداییه کلاوت, ابتداییه دلیار, ابتداییه سابات وسواد حیاتی بوده که تعداد دانش اموزان ان به ۸۷۱۹ نفر می‌رسد که توسط ۲۷۱ اموزگار تدریس می‌گردند. از جمله این مکاتب لیسه‌های انجنیر حبیب الرحمن, لیسه نسوال قلعه غنی, لیسه نسوال زرشوی ومتوسطه ذکر حق شهیددارای تعمیر بوده ومتابقی مکاتب خارج دره نجراب دارای تعمیر نیستند.

مشکلات معارف در نجراب
دانش اموزان نجراب بنابر نداشتن تعمیر مشکلات زیادی را متحمل می‌شوند. در فصل بهار هوایی بارانی, در تابستان هوای گرم و آفتاب سوزان و در خزان و زمستان هوای سرد از جمله عواملی هستند که باعث ازاردادن شاگردان می‌گردند. این عوامل تاثیر ناگوار بالای دانش اموزان داشته و باعث ان می‌گردد که دانش آموز دلسرد گردیده واز ادامه تحصیل صرف نظر کند.
مسله دیگر نداشتن معلمین مسلکی و لیسانس است. اگرچه نجراب دارای دارالمعلمین است که هر سال معلمین ۱۴ پاس فارغ می‌دهد ولی باانهم سویه تحصیلی این معلمین قناعت بخش نیست.
نبودن لابراتوار, کتابخانه ووسایل مدرن مانند کامپیوتر وانترنت مشکلات دیگر در راه معارف در نجراب می‌باشد.
نوشــــــــــتـــــــــــه:  داکتر سخاورز       
گرفته شده:  ازسایت ویکی پدیا.